انحراف در ذات انقلاب است؛ زیرا وضعیت انقلابی همواره پایدار نخواهد ماند و به محض اینکه انقلاب به ثبات بیانجامد، زمینه برای انحراف از ایدئال‌ها و آرمان‌های آن فراهم می‌شود. اما انحراف از یک پدیده ذاتاً و اماً به معنای انحطاط و زوال نیست، بلکه تنها برگشتن و ناراستی در مسیری مشخص است که صرفاً در آن مسیر با عنوان انحطاط تعریف می‌شود و چه‌بسا در مسیر و زمینه‌ای دیگر چنین انحرافی تنها به معنای اصلاح و حتی بهبود و رشد تلقی شود. حال باید پرسید انحراف از آرمان‌های دو انقلاب مهم در ایران معاصر، یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، در عمل چه پیامدهایی داشته‌اند. آیا این انحراف‌ها مثبت بوده‌اند یا اینکه انحرافی در انحرافی دیگر بوده‌اند که تنها وضعیت را پیچیده‌تر کرده‌اند و مردم را سرگردان‌تر؟ آیا وجود انحراف‌های مکرر در این دو انقلاب موجب بروز پدیده‌ای در بین مردم ایران نشده که نیچه آن را نهیلیسم می‌نامد؟ یعنی بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی گسترده مردمی به خود آرمان‌ها و ناامیدی از جای پایی قابل اتکا برای ایستادن. آیا مردم ایران امروزه به آرمان‌ها، از آزادی و برابری گرفته تا برادری و رستگاری دنیوی و اخروی، باور دارند؟ آیا تراژدی بنیادین این دو انقلاب همین وضعیت نهیلیستی نیست؟

مسعود زمانی مقدم


مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها