از یکسو، تعداد بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی و اکثر رسانههای دولتی و عمده تحلیلگران وابسته به نظام دلیل حضور صدها هزار معترض در خیابانهای ایران در آبانماه امسال را نتیجه پروپاگاندا و تحریک رسانههای بیگانه و نیز اغتشاشات افراد بیگانه و یا دشمن میدانند. از سویدیگر، بسیاری از کارشناسان رسانههای فارسیزبان خارجی و بخشی از تحلیلگران مخالف جمهوری اسلامی پروپاگاندا و تبلیغات رسانهای جمهوری اسلامی و نیز حضور بسیجیها و وابستگان نظام را دلیل اصلی حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر سردار سلیمانی در نظر میگیرند. در این میان، آنچه مغفول مانده مردم»اند. از هر دو سو، مردم موجوداتی فریبخورده و یا وابسته (داخلی و خارجی) فرض میشوند که با تحریک رسانهها به جمعیت (معترض یا مدافع) پیوستهاند.
هر دوی این رویکردها نه بر اساس واقعیات بلکه بر اساس موضعگیری خاصی اتخاذ میشوند که اساساً دغدغهاش مردم نیست. برای اینکه پروپاگاندا و تبلیغات بتواند بر تعداد پرشماری از مردم تأثیر بگذارد و آنها را تحریک کند، باید زمینهاش در مردم موجود باشد وگرنه تبلیغات بیتأثیر و یا کمتأثیر خواهد بود. برای مثال، در مورد اول، تا مردم ناراضی نباشند تبلیغات رسانههای بیگانه هرچقدر هم شدید باشد نمیتواند آنها را در چنین حجمی به اعتراض خیابانی وادار و برانگیخته کند. در مورد دوم، تا سردار سلیمانی در بین عموم مردم محبوبیت نداشته باشد، تبلیغات گسترده رسانههای داخلی نمیتوانند چنین جمعیت عظیمی را به سوگواری بنشاند و به خیابان بکشاند.
با وجود اینکه در روانشناسی اجتماعی تأثیر پروپاگاندا و تبلیغات بر عموم مردم امری انکارناشدنی است، امّا تحرکهای عظیم اجتماعی را نمیتوان بهسادگی به پروپاگاندا تقلیل داد. کنشهای جمعی گسترده از منطق اجتماعی خاص خود تبعیت میکنند که تبلیغات و رسانهها تنها بخشی از عوامل تأثیرگذار بر این منطق کنش اجتماعیاند.
مسعود زمانی مقدم
درباره این سایت