یافتن



در مراسم آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی و فناوری کشور در دانشگاه تهران: علم فروشی نکنید، اما پژوهش‌ها را بفروشید. کاری کنید که با ارزش بالا و والا در جامعه خودمان و دنیا عرضه شود».

جناب رییس جمهور! اولاً، به عمل کار برآید به سخندانی نیست! ثانیاً شرایط و وضعیت پژوهش‌فروشی را هم اگر ذکر می‌کردید بد نبود؛ اینکه چه رانت‌ها و روابطی در گرفتن بودجه‌های پژوهشی در دانشگاه و پژوهشکده‌های دولتی وجود دارد؟ اینکه چرا اکثر این پژوهش‌ها کیفیت علمی پایینی دارند؟ و اینکه دلیل بیهودگی و عدم کارایی اکثر پژوهش‌هایی که با بودجه‌های کلان دولتی در دانشگاه‌ها انجام می‌شوند چیست؟

واقعیت این است که حتی در بازار عرضه طرح‌های پژوهشی در دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‌ها و پژوهشکده‌ها نیز شاهد رانت و رابطه و مافیای دانشگاهی هستیم. در چنین وضعیتی سخن از علم و کار علمی و امر به آن بیشتر به شوخی می‌ماند تا واقعیت؛ چگونه می‌توان سخن از ارزش بالا و والای علم در وضعیتی به میان آورد که عمده تحقیقات سفارشی-دولتی که در آن انجام می‌شوند ماست‌مالی و سرهم‌بندی‌اند تا کار علمی درست و حسابی؟!

مسعود زمانی ‌مقدم


این تصویر دختر کُرد بی‌گناهی است که در پی حمله نیروهای نظامی اردوغان به شمال سوریه از خانه و کاشانه‌اش گریخته. به چشم‌های این دختر بنگرید! چشم‌ها دروغ نمی‌گویند؛ اندوه و مظلومیت در دیدگان او هویداست. این تنها یک نمونه از پیامدهای مرگ‌بار و فاجعه‌بار تِ قدرت‌طلبانه اردوغان در حمله به کُردهای سوریه است. ی که دولت ترکیه آن را چشمه صلح» نامیده. عنوانی که ذاتاً متناقض است؛ این چه چشمه صلحی است که از آن خون می‌جوشد؟ این چه صلحی است که بر آوارگی بی‌گناهان بنا شده؟! اما وضعیت تراژیک کُردها، که در سال‌ها و دهه‌های اخیر در گیر و دارِ ت‌های جهانی و منطقه‌ای همواره ظلم‌ها دیده‌ و چشیده‌اند، این است که گویی حقوق بشر شامل حال آن‌ها نمی‌شود؛ گویی هرجا هستند باید اقلیت باشند و مظلوم.

مسعود زمانی مقدم

روژاوا


انحراف در ذات انقلاب است؛ زیرا وضعیت انقلابی همواره پایدار نخواهد ماند و به محض اینکه انقلاب به ثبات بیانجامد، زمینه برای انحراف از ایدئال‌ها و آرمان‌های آن فراهم می‌شود. اما انحراف از یک پدیده ذاتاً و اماً به معنای انحطاط و زوال نیست، بلکه تنها برگشتن و ناراستی در مسیری مشخص است که صرفاً در آن مسیر با عنوان انحطاط تعریف می‌شود و چه‌بسا در مسیر و زمینه‌ای دیگر چنین انحرافی تنها به معنای اصلاح و حتی بهبود و رشد تلقی شود. حال باید پرسید انحراف از آرمان‌های دو انقلاب مهم در ایران معاصر، یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی، در عمل چه پیامدهایی داشته‌اند. آیا این انحراف‌ها مثبت بوده‌اند یا اینکه انحرافی در انحرافی دیگر بوده‌اند که تنها وضعیت را پیچیده‌تر کرده‌اند و مردم را سرگردان‌تر؟ آیا وجود انحراف‌های مکرر در این دو انقلاب موجب بروز پدیده‌ای در بین مردم ایران نشده که نیچه آن را نهیلیسم می‌نامد؟ یعنی بی‌اعتقادی و بی‌اعتمادی گسترده مردمی به خود آرمان‌ها و ناامیدی از جای پایی قابل اتکا برای ایستادن. آیا مردم ایران امروزه به آرمان‌ها، از آزادی و برابری گرفته تا برادری و رستگاری دنیوی و اخروی، باور دارند؟ آیا تراژدی بنیادین این دو انقلاب همین وضعیت نهیلیستی نیست؟

مسعود زمانی مقدم


دو عاشق» یکی از آثار رضا عباسی، نگارگر و خطاط معروف عصر صفویه است که حدود چهارصد سال پیش و در اواخر عمر او خلق شده. آنچه در این مینیاتور جالب است، نمایاندن معاشقه و مغازله در یک اثر هنری در جامعه‌ای بوده که در آن بروز و ظهور چنین اعمالی در عرصه عمومی تابو و خلاف عرف تلقی می‌شده. توجه به عشق دنیایی و ناسوتی در زمانی که فرهنگ، ادبیات و هنر ایرانی عمدتاً عشق معنوی و لاهوتی را می‌ستود، نکته‌ای است که در آثار رضا عباسی می‌توان مشاهده کرد. با این وصف، وجه اجتماعی مینیاتورهای رضا عباسی در این بوده‌ که هنر را به دربار محدود نکرده و زندگی روزمره مردم عادی را نیز در آثارش گنجانده.

مسعود زمانی مقدم

دو عاشق


موسی افضلیان سلامی، مسعود زمانی مقدم، اسماعیل صالحی

منتشرشده در فصلنامه مطالعات فرهنگی-اجتماعی خراسان، سال سیزدهم، شماره ۲، زمستان ۱۳۹۷، صفحات ۷ تا ۴۶.

لازمه تحقق توسعه همه‌جانبه و پایدار، توجه و تأکید بر مشارکت اجتماعی به‌عنوان ابزار و هدف توسعه است. با این دیدگاه، در این مقاله به بررسی عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی در شهرستان خواف، با توجه به شرایط خاص آن، پرداخته شده است. این عوامل عبارت‌اند از: سن، مذهب، تحصیلات، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، عام‌گرایی، آینده‌گرایی، سنت‌گرایی و احساسِ بی‌قدرتی. در چهارچوب نظری پژوهش از آرای دورکیم، پارسونز، راجرز، اولسن، دال، اینگلهارت، دوز و لیپست استفاده شده است. روش تحقیق این پژوهش از نوع پیمایشی بوده است. داده‌ها با استفاده از پرسشنامه و به روش نمونه‌گیری چندمرحله‌ای به دست آمده‌اند. جامعه آماری، شامل جمعیت فعال شهرستان خواف نفر است. از این تعداد ۳۸۰ نفر با استفاده از فرمول کوکران انتخاب شده‌اند. برای تحلیل داده‌ها و آزمون فرضیه‌ها از ضریب همبستگی پیرسون، آزمون تحلیل واریانس، رگرسیون چندمتغیره، مدل تحلیل مسیر و مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته‌های تحقیق نشان می‌دهند که میانگین مشارکت اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط است و متغیرهای استفاده شده در این تحقیق توانسته‌اند ۳۱ درصد از واریانس متغیر وابسته را تبیین کنند. از بین عوامل مؤثر بر مشارکت اجتماعی، انسجام اجتماعی و تحصیلات بیشترین تأثیر و مذهب و احساسِ بی‌قدرتی کم‌ترین تأثیر را داشته‌اند. در این تحقیق تأثیر اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، عام‌گرایی، آینده‌گرایی و سنت‌گرایی بر مشارکت اجتماعی، معنادار بوده و تأثیر سن، مذهب و احساسِ بی‌قدرتی بر مشارکت اجتماعی معنادار نبوده است. همچنین، در مدل تحلیل مسیر که با نرم‌افزار لیزرل رسم شده است، آثار مستقیم و غیرمستقیم اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، عام‌گرایی، آینده‌گرایی، سنت‌گرایی و تحصیلات توانسته‌اند ۴۰ درصد از تغییرات مشارکت اجتماعی را تبیین کنند.

فایل کامل مقاله را در لینک زیر می‌توانید دانلود کنید:

http://www.farhangekhorasan.ir/article_93144.html


فیلم آشغال‌های دوست‌داشتنی» ایده جالبی دارد. فیلم روایتی ساده و‌ خلاقانه است از نگرش‌های ی-عقیدتی جامعه ایرانی در سال‌های پس از انقلاب و نمایش فرجام این نگرش‌ها در شهادت، اعدام، مهاجرت و نیتی.

مسعود زمانی مقدم

آشغالهای دوست داشتنی


نه دانشگاه بلکه مدرک‌گاه» است. و در این مدرک‌گاه لاجرم دانشجو به مدرک‌جو و استاد به کارمند تقلیل می‌یابد. همه‌چیز در این فضای نابسامان نومیدکننده است؛ دانش‌ورزی و خلاقیت و انگیزه سرکوب می‌شوند و میدان بیهودگی و بیکاری و بیگاری فراهم می‌شود. علم در این میدان شکلی کاریکاتوری به خود می‌گیرد و از ماهیت خود تهی می‌گردد. تلاش و جدیت علمی اندک مدافعان و فعالان راستین علم در این میدان مسموم نیز تحقیر و تحدید و تهدید می‌شود.

مسعود زمانی مقدم


مؤلف: امیل دورکیم

مترجمان: یونس اکبری و مسعود زمانی مقدم

تهران: انتشارات تیسا، چاپ اول و دوم 1397، 162 صفحه

امیل دورکیم جامعه‌شناس و فیلسوف بزرگ قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم است. به عقیدهٔ بسیاری، دورکیم بنیان‌گذار جامعه‌شناسی به‌شمار می‌رود. مونتسکیو» و روسو»، دو متفکر بزرگ و برجسته عصر روشنگری، از جمله فیلسوفانی بودند که در اندیشهٔ آن‌ها، بُعد اجتماعی تحلیل پدیده‌های انسانی بسی پررنگ‌تر از هم‌عصرانشان بود. در کتاب مونتسکیو و روسو: پیشگامان جامعه‌شناسی» امیل دورکیم، در دو بخش به نقش و اهمیت رویکرد اجتماعی مونتسکیو و روسو در ایجاد زمینه رشد علم جامعه‌شناسی پرداخته‌ است. بخش اول کتاب، به بررسی سهم مونتسکیو در به وجود آوردن علوم اجتماعی می‌پردازد. بخش دوم این کتاب، درس‌گفتاری است که دورکیم در طول یک ترم تحصیلی در دانشگاه بوردو تدریس کرده‌ است. این دو مقاله به همراه مقدمه‌ای از هنری پِیر» و موخره‌ای از جورج دیوی متن این کتاب را تشکیل می‌دهند. دورکیم در این دو بخش ابعاد اجتماعی تحلیل‌های مونتسکیو و روسو را بررسی می‌کند و با برطرف کردن ابهامات علم جامعه‌شناسی، اصول این علم را بیان می‌کند.

http://teesa.ir/Books/Book?id=11483

مونتسکیو و روسو: پیشگامان جامعه شناسی


شورِ عاشورایی اگر با معرفتِ حسینی همراه نباشد، تنها بازتابی از یک آیین فرهنگی-تاریخی و مصداقی از غلیان عواطف جمعی خواهد بود که اثرش موقت است و اندک. در غمِ واقعه عاشورا بودن کافی نیست؛ شناختِ پیامِ عاشورا مهم‌تر است.

مسعود زمانی مقدم


کتابی خوب در زمینۀ فلسفهٔ دین

رسالهٔ دین‌شناخت (مدلی در تحلیل ایمان ابراهیمی)»، تألیف احمد (آرش) نراقی، انتشارات طرح نو.

آرش (احمد) نراقی در این کتاب در باب ایمان، وحی، تجربه دینی و نظام اعتقادات دینی به گونه‌ای تحلیلی به بحث پرداخته است. اگرچه ارجاعات بسیار کتاب، ردپای نویسنده را کم‌رنگ‌تر کرده است ولی کتاب از انسجام خوبی برخوردار است و نراقی نیز بر بحث تسلط دارد. از‌این‌رو، کتاب، کتابِ سودمندی است برای علاقه‌مندان به فلسفه دین و نیز آن‌هایی که دغدغه‌های دینی دارند.

مسعود زمانی ‌مقدم

رساله دین شناخت


مسعود زمانی مقدم و صبا حسنوندی

منتشرشده در فصلنامۀ زن و جامعه، دوره دهم، شماره 39، پاییز 1398، صفحات 145 تا 170.

این مقاله با رویکرد کیفی و استراتژی استفهامی به مطالعه‌ی همسرآزاری پرداخته و خشونت خانگی علیه ن را با توجه به ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان‌شناختی آن مطالعه کرده است. داده‌های پژوهش با نمونه‌گیری هدفمند و نظری و از طریق مصاحبه‌ی عمیق با پانزده زنِ خانه‌دار 22 تا 45 ساله که در پاییز و زمستان 1395 به روان‌شناسِ مرکز بهداشتِ یکی از محله‌های محروم شهر خرم‌آباد رجوع کرده‌ بودند، گردآوری شدند. برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نیز از نظریه‌ی زمینه‌ای استفاده شد. در تجزیه‌وتحلیل داده‌ها پنجاه‌وهشت مفهوم به دست آمد که پس از تقلیل این مفاهیم به یازده مقوله‌ی اصلی، آن‌ها را در قالب مدل پارادایمی قرار داده و تفسیر کردیم. در نهایت، مقوله‌ی هسته مشخص شد که عبارت است از؛ ساختن و سوختن: نِ بی‌دفاع در برابر خشونت». یافته‌های پژوهش نشان می‌دهند که مسائل شوهر، موجب خشونت‌ورزی علیه ن می‌شوند. با وجود این، وضعیت نامناسب اجتماعی این ن و هم‌چنین فرهنگ مردسالار حاکم بر این محله، ن موردمطالعه را در برابر خشونت شوهران، بی‌دفاع می‌کنند. خشونت‌ورزی علیه ن پیامدهای اجتماعی و روان‌شناختی مخربی برای این ن به دنبال دارد. ن در چنین وضعیتی چاره‌ای جز ساختن و سوختن ندارد.

 

فایل کامل مقاله را در لینک زیر می‌توانید دانلود کنید:

http://jzvj.miau.ac.ir/article_3671.html


امشب بنزین گران‌تر شد و باز هم ملت به پمپ بنزین‌ها هجوم بردند!

به ملتِ تحقیرشده‌ای تبدیل شده‌ایم که ساعت‌ها در صف پمپ بنزین انتظار می‌کشیم برای چند لیتر بنزین بیشتر! یعنی چنان کوچک و کم‌توقع شده‌ایم که به همین چند لیتر بنزینِ بیشتر قبل از گرانی حقیرانه تن می‌دهیم و حتماً در دل نیز خود را خوش‌شانس می‌دانیم که قبل از گرانیِ بنزین باکی پُر کرده‌ایم!

به کجا می‌رویم؟ به عکس بالایی بنگرید؛ اعتراض کشاورزان هلندی با تراکتورهایشان علیه ت‌های محیط‌زیستی است. آن‌ها با تراکتورهای خود ترافیکی به طول ۱۲۰۰ کیلومتر در اتوبانی در هلند ایجاد کردند تا اعتراض خود را به ت‌های دولت نشان دهند. اما به عکس پایین نگاه کنید؛ تصویری از  یک پمپ بنزین ایرانی است که با خبر گران شدن بنزین به این شکل درآمده؛ هجوم مردم برای چند لیتر بنزین ارزان‌تر!

ولی چگونه است که ما حتی نمی‌توانیم علیه حق و حقوق خود اعتراضی مدنی انجام بدهیم؟ چرا در وضعیتی که دولت اینچنین بر مردم فشار می‌آورد، به جای اینکه مطالبه‌گر باشیم، به جان هم می‌افتیم و خود را خوار می‌کنیم؟ چگونه است که وقتی در منجلاب و ناسازه نولیبرالیسمِ ملبس به ایدئولوژیِ انقلابی-اسلامی گرفتار شده‌ایم، نه اعتراض و مطالبه‌گری، بلکه خودتحقیری پیشه می‌کنیم؟

ما تحقیر شده‌ایم و بنابراین نمی‌توانیم حتی در پس ذهنمان به اعتراض مدنی و مطالبه‌گری بیاندیشیم، چه رسد که عمل کنیم. وضعیتی که در آن هستیم ما را به منفعت‌طلبان و فرصت‌طلبانی مبدل کرده که جز به اهداف و منافع کوتاه‌مدت و خُرد خود نمی‌اندیشند؛ به دیگر سخن، به جامعه‌ای تغییر یافته‌ایم که از فرط فردگرایی لجام‌گسیخته و خودخواهانه در رنج و دشواری است. و اما جامعه‌ای که در آن عموم مردم به منافع جمعی و بلند‌مدت اجتماعی اعتنایی نکنند، جامعه‌ای تبهگن و نابسامان است. ما ملتِ تحقیرشده‌ای هستیم، وگرنه برای چند لیتر بنزین ناقابل چنین حقیرانه و عاجزانه در پمپ بنزین‌ها صف نمی‌بستیم!

مسعود زمانی مقدم

بنزین


اتحادیه انجمن‌های علمی دانشجویی علوم اجتماعی کشور برای سومین سال متوالی قصد دارد سمپوزیوم آثار دانشجویی علوم اجتماعی کشور را در اردیبهشت ماه سال 1399 برگزار کند. برگزاری چنین همایشی می‌تواند مجالی باشد برای حضور دانشجویان علوم اجتماعی فارغ از فضای رسمی و آکادمیک علوم اجتماعی که اساساً در سلطه اساتید و اعضای هیئت‌های علمی است. این سمپوزیوم می‌تواند میدانی باشد برای اعتراض و نفی انفعال دانشجویی.

شاید بتوان گفت هویت وجودی دانشجویان علوم اجتماعی با مفهوم اعتراض» گره خورده است؛ اعتراض علیه جامعه، دانشگاه، وضعیت موجود و حتی اعتراض علیه خویشتن، بی‌آنکه ااماً چنین اعتراضی به معنای نفی و انکار آن‌ها باشد. اعتراضی که، فراتر از انتقاد و خرده‌گیری، به معنای نفی انفعال و گسستن از انقیاد است. باید پرسید که چه‌چیزی می‌تواند برای دانشجویان علوم اجتماعی بدتر از انفعال دانشگاهی و اجتماعی آن‌ها باشد؟

در وضعیت دانشگاهی نابسامانِ علوم اجتماعی ایران و نیز در وضعیت نابسامان‌تر اجتماعی جامعه ما، اعتراض برای دانشجوی علوم اجتماعی حکمی واجب و لازم است در وجوه علمی، حرفه‌ای و اخلاقی آن. اما این اعتراض در معنایی که گفته شد با نفی انفعال دانشگاهی و اجتماعی معنا پیدا می‌کند؛ باید گفتگو کرد و سخن گفت و قلم زد. خموش و خنثی و بی‌تفاوت بودن دانشجوی علوم اجتماعی یعنی بیگانگی‌ او با علوم اجتماعی و البته بیگانگی با جامعه‌ای که می‌بایست به شناخت درآورد.

در چنین وضعیتی، برگزاری چنین همایشی را باید به فال نیک گرفت. حضور دانشجویان علوم اجتماعی، به‌ویژه دانشجویان کارشناسی، در این همایش نه تنها برای آن‌ها فرصتی جهت ابراز وجود و بحث و گفتگو پیرامون جامعه، دانشگاه و نیز وضعیت علوم اجتماعی فراهم می‌کند، بلکه شور اعتراض» و گسستن از انفعال» را در دانشجویان علوم اجتماعی تقویت کرده و زنده نگه می‌دارد.

خوشبختانه رویکرد این سمپوزیوم در گزینش و داوری نوشته‌ها و مقالات سخت‌گیرانه نیست و حتی در سمپوزیوم آتی محور خاصی مشخص‌ نشده‌ تا محدودیتی بر نوشته‌ها و آثار ارسالی اعمال نشود و حضور و شرکت دانشجویان در این سمپوزیوم سهل‌تر گردد.

مسعود زمانی مقدم

اطلاعات بیشتر دربارۀ این سمپوزیوم و ثبت‌نام در لینک زیر:

http://socialsymposium.ir/fa/news.php?id=47
سمپوزیوم آثار دانشجویی علوم اجتماعی


هفته قبل (یکشنبه 26 آبان 98) کامیل پس از سه‌ماه بازداشت موقت آزاد شد. ایشان مردم‌شناس و جامعه‌پژوهی فعال در حوزۀ آسیب‌ها و مسائل اجتماعی است که تحقیقات جامع و قابل توجهی پیرامون موضوعات و مسائل حساس و چالش‌برانگیزی چون ازدواج موقت، کودکان کار، کودک‌همسری و وضعیت هویتی اقلیت‌های جنسی و قومی در ایران و اقلیم کردستان در ترکیه، عراق و سوریه انجام داده است. در پژوهش اخیرش پدیده زباله‌گردی کودکان در تهران را مطالعه کرده و پرده از سودهای هنگفت شهرداری و پیمانکاران از دسترنج کودکان زباله‌گرد برداشته و سهم ناچیز زباله‌گردها از این صنعت پرسود در تهران را نشان داده است.

حال می‌پرسیم به چه دلیلی چنین پژوهشگری باید بازداشت شود؟ چرا تاکنون هیچ پاسخ شفافی از سوی مقامات مربوطه در این باره ارائه نشده؟

مسعود زمانی مقدم

 

                                تصویرِ کامیل

کامیل


ایمان داشتن به وجود خداوند اساساً برخاسته از میل و گرایشی است که انسان مؤمن به وجود خداوند دارد، حتی اگر قوه عقل و استدلال او در این امر مردد باشد. ایمان به خداوند، در وهله نخست، نوعی گرایش ارادی انسانی است به سوی چیزی که می‌خواهیم وجود داشته باشد تا در پناه آن قرار گیریم.

مسعود زمانی ‌مقدم


این روز به مناسبت سالروز تولد دکتر غلامحسین صدیقی، بنیانگذار جامعه‌شناسی در ایران، نام‌گذاری شده است. واژه جامعه‌شناسی» را نخستین بار ایشان در زبان فارسی وضع کرد.

اکنون که بیش از هشتاد سال از تأسیس رشته آکادمیک جامعه‌شناسی در ایران می گذرد، باید پرسید چرا جامعه‌شناسی، علی‌رغم توسعه کمّی آن، همچنان در پیوندش با ت و جامعه ایرانی‌ کمتر موفق بوده؟ و چرا عمدتاً درجا می‌زند؟». باید پرسید چرا فضای دانشگاهی علوم اجتماعی در ایران دچار نوعی رخوت نظری و عملی و ناکارآمدی کارکردی در وجه مردمی و عمومی‌اش شده است؟». باید پرسید چه شده که در موارد بی‌شماری مدرک جامعه‌شناسی تناسبی با بینش جامعه‌شناختی نداشته و به‌کل نسبت به آن بیگانه گشته؟» و چرا جامعه‌شناسی آکادمیک در ایران عموماً از وجه اصلاحی و انتقادی خویش تهی گشته و جامعه‌شناسان به کارمندان دانشگاه تقلیل یافته‌اند؟»

مع‌الوصف، نمی‌توان و نباید از تلاش و جدیت آن‌هایی که در این میدان پُرچالش و معیوب فعالیت علمی و اجتماعی دارند چشم پوشید و دقیقاً با وجود آن‌هاست که همچنان می‌توان به بهبود و بالندگی علوم اجتماعی در ایران امید بست!

مسعود زمانی مقدم


گفتگو با دکتر باقر ساروخانی در برنامه شوکران را دیدم. ضمن احترام به این استاد پیشکسوت جامعه‌شناسی باید بگویم که انتظار بیشتری از این گفتگو داشتم. پاسخ‌های دکتر ساروخانی به پرسش‌های خوب مجری برنامه عمدتاً نامرتبط، خنثی، انتزاعی و پراکنده بودند. ضمناً، کلی‌گویی و نادیده‌گرفتن مسایل اجتماعی امروزی در جامعه بحرانی ایران از سوی ایشان توی ذوق مخاطب می‌زد.


پی‌نوشت: برنامه شوکران از برنامه‌های ارزشمند تلویزیون است با سردبیری و اجرای حرفه‌ای و آگاهانه آقای فضلی‌نژاد که پیشنهاد می‌کنم هیچ قسمتی از آن را از دست ندهید.

مسعود زمانی مقدم


عدالت اجتماعی» در فقدان آزادی اجتماعی» نمی‌تواند تحقق یابد. زیرا با وجود آزادی اجتماعی است که می‌توان به بی‌عدالتی در جامعه اعتراض کرد. از این‌رو، هرگونه گفتمان عدالت‌محوری که آزادی اجتماعی را نادیده بگیرد و بی‌اهمیت بشمارد لاجرم بر ضد خود عمل کرده و به بن‌بست می‌رسد.

مسعود زمانی مقدم


امروز به دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه واخنینگن رفتم تا با دکتر کاریا بوتین، استاد جامعه‌شناسی در این دانشکده دیدار کنم. دقیقاً یک‌سال پیش بود که به ایشان ایمیل دادم و شش‌ماه بعد و پس از پذیرش پروپوزال‌ تحقیقی‌ام در این دانشکده از طرف او دعوتنامه‌ای دریافت کردم تا با آن بتوانم پرونده‌ فرصت مطالعاتی دوره دکتری را تشکیل بدهم. و امروز پس از یک‌سال مکاتبه با ایشان فرصت دیدار فراهم شد. بسیار خوش‌برخورد و دوستانه از من استقبال کرد و من را به تمام اتاق‌های گروه برد و با تک‌تک اعضای گروه، از استاد و دانشجوهای دکتری گرفته تا کارمندان و کارشناسان، آشنا کرد. بیش از دو ساعتی که در حضور او بودم بسیار صحبت کردیم. از فرهنگ ایرانی و هلندی گرفته تا دین مسیحیت و اسلام در این گفتگو سخن به میان آمد. حتی بحث به تحلیل داعش هم کشیده شد. همچنین از قومیت من (قوم لر) و وضعیت کردها در منطقه و ایران پرسید. جالب بود که می‌گفت مسأله داعش، دین نیست بلکه قدرت است و خودش را یک پروتستان معتقد می‌دانست که تقریباً هر یکشنبه به کلیسا می‌رود. جالب‌تر اینکه شوهرش بورکینافاسویی بود و مسلمان. قرار شد یک بار با او به کلیسا بروم و تفاوت کلیساهای کاتولیک و پروتستان را برایم توضیح دهد. دیدار خوبی بود و خوشحالم که قرار است شش‌ماه در این دانشگاه باشم و از فضای فوق‌العاده حرفه‌ای آن بهره ببرم.

پی‌نوشت: دانشگاه واخنینگن در رنکینگ تایمز رتبه ۵۹ را در بین تمام دانشگاه‌های جهان به خود اختصاص داده و در هلند برترین دانشگاه شناخته شده است.

واخنینگن
۲۵ آذر ۱۳۹۸

دانشگاه واخنینگن


همه رهبران احزاب شرکت‌کننده در دولت ائتلافی جدید فنلاند به ریاست سانا مارین، جوان‌ترین نخست‌وزیر جهان، همانند خود او زن هستند. جالب است که رهبران چهار حزب از این پنج حزب نی‌اند با سن زیر ۳۵ سال. اگرچه سن (پایین) و جنسیت (زن) را نمی‌توان ااماً به‌عنوان شاخص‌های مطلوب مدیریت و فعالیت ی در نظر گرفت. اما وجود این دو شاخص را می‌توان نشان‌دهنده عبور این جامعه از برخی کلیشه‌های فرهنگی سنتیِ متعارض با دنیای مدرن (مردسالاری و پیرسالاری) و نیز نمودی از برابری جنسیتی و وضعیت مطلوب جوانان دانست.
مسعود زمانی مقدم


سه روز و سه شب در آمستردام بودم. آمستردام شهر زیبا و بزرگی‌ست با اماکن دیدنی فراوان که سه روز برای گشت‌وگذار در آن زمان بسیار کمی است. امّا وقت کم بود و هوا بس ناجوانمردانه سرد. حتماً دوباره به آمستردام خواهم رفت.

آمستردام
۲۳ آذر ۱۳۹۸


داشتم با لپ‌تاپم کار می‌کردم که نگاهم به سکه‌ها و اسکناس‌های یورویی افتاد که گوشه میزم انداخته بودم. سریعاً سوالی به ذهنم آمد که چه طرح‌هایی در این سکه‌ها و اسکناس‌ها استفاده شده؟ کنجکاو شدم؛ این پول‌ها چگونه طراحی شده‌اند که تمام کشورهای اتحادیه اروپا بر این طراحی اتفاق نظر یافته‌اند؟ آن‌هم این تعداد کثیر کشور اروپایی با فرهنگ‌ها و بناها و نمادهای مختلف و متعدد.

در طراحی سکه‌ها و اسکناس‌ها دقیق شدم. پی بردم در طرح اسکناس‌ها مکان خاصی استفاده نشده و فقط روی اسکناس‌ها طرحی از رواق و سردر دیده می‌شود و پشت اسکناس‌ها هم طرحی از یک پل.

سریع به اینترنت متوصل، و البته متوسل، شدم و کشف کردم اصل ماجرا را؛ در طراحی اسکناس‌های ۵، ۱۰، ۲۰، ۵۰، ۱۰۰، ۲۰۰ و ۵۰۰ یورویی به ترتیب از ویژگی‌های معماری (ستون و رواق و‌ پل) کلاسیک، رومانسک، گوتیک، رنسانس، باروک و روکوکو، آرت‌نوو، و مدرن استفاده شده که در سراسر اروپا دیده می‌شوند.

اما قضیه سکه‌ها متفاوت است. سکه‌های ۱۰، ۲۰ ۵۰ سنتی و ۱ و ۲ یورویی روی یکسانی دارند اما پشت هر سکه در هر کشور متفاوت است. مثلاً پشت سکه‌ها در هلند با نیمرخ ملکه هلند (سکه‌های جدید با طرح پادشاه هلند)، سکه‌ها در اسپانیا با طرحی از چهره سروانتس، نویسنده معروف رمان دون کیشوت، سکه‌ها در آلمان با طرحی از دروازه براندنبورگ، سکه‌ها در ایتالیا با طرحی از یکی از آثار داوینچی، نقاش نابغه ایتالیایی، و قس علی هذا!
با وجود این، همه سکه‌ها با هر طرحی در سراسر اتحادیه اروپا اعتبار دارند. کما اینکه سکه‌های روی میز من هم از ایتالیا و هلند و ایرلند و آلمان و فرانسه و یونان‌اند.

مسعود زمانی مقدم

یورو


چند سال پیش دو کتاب از استاد داریوش آشوری درباره زبان خوانده بودم که در یکی از آن‌ها و شاید هم در هر دو کتاب (دقیقاً به خاطر ندارم) به ریشه‌شناسی زبان‌های اروپایی پرداخته بود. آنجا بود که فهمیدم زبان‌های شمال و مرکز اروپا (آلمانی، هلندی، سوئدی، نروژی و ییدیش) و همچنین انگلیسی از زبان‌های ژرمنی هستند و زبان‌های جنوب اروپا (ایتالیایی، پرتغالی، اسپانیایی و فرانسوی) ریشه لاتینی دارند. البته هر دوی زبان‌های ژرمنی و لاتینی زیرمجموعه زبان‌های هندواروپایی‌اند.

چند روز پیش که با استاد هلندی‌ام در این باره صحبت می‌کردم به نکات جالبی پی بردم. می‌گفت که هلندی‌ها اگرچه نمی‌توانند آلمانی صحبت کنند اما تقریباً زبان آلمانی را می‌فهمند.
از آنجاییکه که در زبان هلندی‌ لفظ خ» فراوان تلفظ می‌شود، به او گفتم که جالب است چنین لفظی در زبان‌تان خیلی به کار می‌رود در صورتی در انگلیسی چنین لفظی وجود ندارد و اینکه ما هم در زبان فارسی لفظ خ» زیاد داریم. برایش جالب بود. مثال کلمه خدا» را زدم. شگفت‌زده گفت که در هلندی God»، خوت» تلفظ می‌شود.
واقعاً برایم لذت‌بخش بود یافتن مصداقی عینی از هم‌ریشه‌بودن زبان‌های هندواروپایی؛ انگلیسی‌ها خدا را گاد» تلفظ می‌کنند، ما ایرانی‌ها خدا»، هلندی‌ها خوت» و آلمانی‌ها گات».

پ. ن: دو کتاب استاد آشوری (کتاب زبان باز: پژوهشی درباره زبان و مدرنیت» و کتاب بازاندیشی زبان فارسی») را بخوانید که واقعاً ارزشمندند و خواندنی.

مسعود زمانی مقدم


فارغ از هر نگاهی، اشتباه استراتژیک آمریکا در ترور سردار سلیمانی چند پیامد جدی در ایران و منطقه به دنبال خواهد داشت:

  • ناامنی و هرج‌ومرج بیشتر در منطقه؛
  • امکان تجدید حیات و سربرآوردن گروه‌های تروریستی؛
  • افزایش اتحاد محور مقاومت در مبارزه با آمریکا و اسرائیل؛
  • انسجام ملّی جمع کثیری از ایرانیان در دشمن‌ستیزی و به‌ویژه آمریکاستیزی؛
  • مشروعیت نسبی یافتن جمهوری اسلامی در شرایطی که با بحران مشروعیت روبه‌رو شده بود؛
  • توجیه یافتن اقدامات ایران در خارج از مرزهای خود؛
  • به حاشیه رانده شدن مشکلات و مسائل داخلی ایران و به تعویق افتادن مطالبات اجتماعی و اقتصادی مردم؛
  • بسته شدن راه صلح و مذاکره جهانی و یا دست‌کم کاهش احتمال آن؛
  • وارد شدن منطقه در وضعیت جنگی که نتیجه‌اش حتی اگر جنگ هم نشود نیز مخرب است.

مسعود زمانی مقدم


به جایی رسیده‌ایم که ایرانی بودن» معادل تاوان دادن» شده است.


امید به آینده؟ اندک؛
اعتماد اجتماعی؟ ضعیف؛
عدالت اجتماعی؟ بر باد رفته؛
آزادی اجتماعی؟ لنگ لنگان؛
شکاف طبقاتی؟ عمیق؛
آسیب‌های اجتماعی؟ فزاینده؛
سلامت روانی مردم؟ پریشان؛
ت و حکمرانی؟ دروغ؛
اقتصاد و اشتغال؟ ویران‌شده؛


و حال می‌توان اندوهگین و عاجزانه اعتراف کرد؛ اهل ایرانم، روزگارم خوب نیست.


مسعود زمانی مقدم


این روزها ذهن و روانم آشفته و بی‌قرار و اندوهگین است. از درون خسته‌ام و بی‌رمق و بی‌فروغ. دست و دلم به هیچ کاری نمی‌رود. نه حالِ کتاب خواندن دارم و نه حوصله پژوهش. مانده‌ام با چند کار عقب‌افتاده و ناتمام. گویی در این ایامی که با بیم و تنش و اضطراب و مرگ گره خورده و از هر سو رخدادها و خبرهای شوم و‌ منحوس بر سرمان آوار می‌شود نظمِ زیستن به تعلیق درآمده و راهی جز بی‌خیالی نمانده. اما مگر می‌توان بی‌خیال بود؟! موقتاً شاید!
مسعود زمانی مقدم

واخنینگن هلند، دی‌ماه 1398

مسعود زمانی مقدم


از یک‌سو، تعداد بسیاری از مسئولان جمهوری اسلامی و اکثر رسانه‌های دولتی و عمده تحلیلگران وابسته به نظام دلیل حضور صدها هزار معترض در خیابان‌های ایران در آبان‌ماه امسال را نتیجه پروپاگاندا و تحریک رسانه‌های بیگانه و نیز اغتشاشات افراد بیگانه و یا دشمن می‌دانند. از سوی‌دیگر، بسیاری از کارشناسان رسانه‌های فارسی‌زبان خارجی و بخشی از تحلیلگران مخالف جمهوری اسلامی پروپاگاندا و تبلیغات رسانه‌ای جمهوری اسلامی و نیز حضور بسیجی‌ها و وابستگان نظام را دلیل اصلی حضور میلیونی مردم در تشییع پیکر سردار سلیمانی در نظر می‌گیرند. در این میان، آنچه مغفول مانده مردم»اند. از هر دو سو، مردم موجوداتی فریب‌خورده و یا وابسته (داخلی و خارجی) فرض می‌شوند که با تحریک رسانه‌ها به جمعیت (معترض یا مدافع) پیوسته‌اند.

هر دوی این رویکردها نه بر اساس واقعیات بلکه بر اساس موضع‌گیری خاصی اتخاذ می‌شوند که اساساً دغدغه‌‌اش مردم نیست. برای اینکه پروپاگاندا و تبلیغات بتواند بر تعداد پرشماری از مردم تأثیر بگذارد و آن‌ها را تحریک کند، باید زمینه‌اش در مردم موجود باشد وگرنه تبلیغات بی‌تأثیر و یا کم‌تأثیر خواهد بود. برای مثال، در مورد اول، تا مردم ناراضی نباشند تبلیغات رسانه‌های بیگانه هرچقدر هم شدید باشد نمی‌تواند آن‌ها را در چنین حجمی به اعتراض خیابانی وادار و برانگیخته کند. در مورد دوم، تا سردار سلیمانی در بین عموم مردم محبوبیت نداشته باشد، تبلیغات گسترده رسانه‌های داخلی نمی‌توانند چنین جمعیت عظیمی را به سوگواری بنشاند و به خیابان بکشاند.

با وجود اینکه در روان‌شناسی اجتماعی تأثیر پروپاگاندا و تبلیغات بر عموم مردم امری انکارناشدنی است، امّا تحرک‌های عظیم اجتماعی را نمی‌توان به‌سادگی به پروپاگاندا تقلیل داد. کنش‌های جمعی گسترده از منطق اجتماعی خاص خود تبعیت می‌کنند که تبلیغات و رسانه‌ها تنها بخشی از عوامل تأثیرگذار بر این منطق کنش اجتماعی‌اند.

مسعود زمانی مقدم


دین‌داری ی، دین‌داری‌ای است که از ایمانِ وجودی تهی شده و در آن رابطۀ انسان و خداوند نه بر پایۀ اعتراف و پذیرشِ بی‌چون و چرای گناه بلکه بر مبنای توجیه گناه برای دستیابی به قدرت و پیشتیبانی از آن تعریف می‌شود. از این‌رو، دین‌داری آغشته و وابسته به قدرت لاجرم نمی‌تواند در جهت تقویت ایمانِ وجودی افراد دین‌دار گام بردارد. قدرت‌طلبی ایمانِ وجودی را تضعیف کرده و به حاشیه می‌راند.

مسعود زمانی مقدم


زوریخ بزرگترین و پرجمعیت‌ترین شهر سوئیس است. در سوئیس چهار زبان رسمی آلمانی، فرانسوی، ایتالیایی و رمانش رایج است که زوریخ در منطقه آلمانی‌زبان این کشور ثروتمند قرار دارد. زوریخ شهر بسیار زیبایی است با خانه‌های رنگی در کوچه‌های شیب‌دار باریک و پر پیچ‌ و‌ تاب. رودخانه‌ای از بین شهر می‌گذرد که به دریاچه‌‌ای دلنشین پیوسته. شهر پر از مغازه‌ها و فروشگاه‌های گران‌قیمتِ لباس‌ و ساعت‌ و گالری‌های فروش عتیقه و تابلوی‌های نقاشی قدیمی و‌ جدید با قیمت بسیار بالا است.

زوریخ، ۷ بهمن ۱۳۹۸
مسعود زمانی مقدم

 

 


میلان دومین شهر بزرگ و پرجمعیت ایتالیاست. اگرچه میلان شهری تاریخی است و بناهای قدیمی و باستانی بسیار دارد اما نسبت به دیگر شهرهای ایتالیا مدرن‌تر است. اینجا مثل رم نیست که عمده خیابان‌های کوچک و پر پیچ و خم آن پر از اتومبیل‌های کوچک فیات باشند. برعکس، خیابان‌ها اینجا بزرگ‌تر هستند و مملو از خودروهای گران‌قیمت آلمانی. مغازه‌های لوکس و لاکچری هم که تا دلتان بخواهد در میلان وجود دارد. برج و مال و آسمان‌خراش هم کم نیست در این کلانشهر. با تمام این‌ها آنچه نگین میلان دانسته می‌شود کاتدرال عظیم میلان است که بزرگی‌‌اش شگفت‌آور است.

میلان، ۵ بهمن ۱۳۹۸
مسعود زمانی مقدم


همه شنیده‌ها درباره زیبایی شهر ونیز حتی یک صدم زیبایی آن را توصیف نمی‌کنند. حیرت‌انگیز است این شهر. جزیره‌ای با چندین جزیره کوچک‌تر در اطرافش، تماماً روی آب. اینجا خیابان ماشین‌رو وجود ندارد و در شهر حتی یک ماشین هم دیده نمی‌شود. تمام شهر تشکیل شده از فراوان کوچه‌های باریک و پر پیچ و خم و کانال‌های آبی و صدها پل کوچک و بزرگ. عرض بیشتر کوچه‌های ونیز کمتر از یک یا دو متر است. حتی کوچه‌های زیادی دیدم که عرض‌شان کمتر از نیم‌متر بود. تاکسی‌ها در ونیز قایق هستند و حمل‌ونقل عمومی از کشتی‌های کوچک تشکیل شده. پیش از این اگر از من می‌پرسیدید زیباترین شهر خارجی که رفته‌ام کجاست، حتماً جواب می‌دادم استانبول. اما الان حتماً خواهم گفت ونیز.

ونیز، ۴ بهمن ۱۳۹۸
مسعود زمانی مقدم


حدود دوهزار سال پیش شهر فلورانس ساخته شد و در قرون گذشته همواره محفل بسیاری از هنرمندان بزرگ ایتالیایی و اروپایی بوده. این شهر خاستگاه رنسانس است. نام قدیمی‌اش فیورنتینا بوده که نام تیم فوتبال این شهر از آن گرفته شده. در ایتالیا هم فلورانس را فیرنتزه می‌نامند و تلفظ می‌کنند.

فلورانس، ۳ بهمن ۱۳۹۸

مسعود زمانی مقدم


در معبد پانتئون رم نگاهم به سنگ قبر رافائل، نقاش معروف ایتالیایی در قرون ۱۵ و ۱۶ میلادی افتاد. خیلی جالب بود که اتفاقی با مدفن او مواجه شدم.
دوستان هنردوست او را می‌شناسند. نقاشی معروف مکتب آتن» اثر اوست. اولین بار ۱۳ سال پیش و وقتی داشتم برای کنکور هنر می‌خواندم، با او و آثارش آشنا شدم. حتی سبک‌های نقاشی و معماری را نیز همان زمان یاد گرفتم. برایم شگفت‌آور و تحسین‌برانگیز بودند. با این حال، در آن زمان حتی در مخیله‌ام هم نمی‌گنجید که روزی گذرم به ایتالیا بیافتد و در این فضای سراسر هنری قرار بگیرم.

رافائل


در رم سر به هر سو بگردانی چشمانت به آثار بزرگ قدیمی و باستانی خواهد افتاد. هنر معماری در رم تحسین‌برانگیز است و کم‌نظیر. کثرت بناهای به‌جامانده از امپراطوری روم باستان در این شهر به قدری است که گاهی فکر می‌کنی شاید هنوز هم گلادیاتورها در شهر حضور دارند. و نیز کثرت کلیساهای قدیمی و عظیم و معماری مذهبی به قدری بخشی از هویت این شهر شده که فکر می‌کنی هنوز این شهر در دوران قرون وسطی است و قدرت در ید اسقف‌ها و کشیش‌ها.

در سراسر شهر هزاران مجسمه غول‌پیکر متعلق به دوران باستان و قرون‌وسطی و رنسانس و بعد از آن بر بناهای مذهبی و غیرمذهبی علم شده‌اند. مجسمه‌های سنگی با ظرافتی بی‌نظیر که ساخته دست بزرگترین هنرمندان ایتالیایی در قرون گذشته بوده‌اند.

رم، 2 بهمن 1398

مسعود زمانی مقدم


دو هفته پیش در ترمینال مرکزی زوریخ مجسمه غول‌پیکری که از سقف ترمینال آویزان شده بود نظرم را جلب کرد و این عکس را از آن گرفتم. امروز پی بردم اثری است از نیکی د سان فال (1930-2002)، هنرمند فرانسوی-آمریکایی که در سال 1997 آن را خلق کرده و نام اثر فرشتۀ نگهبان» است. آنچه قابل توجه است شکل خاص این اثر و نقش آن در یک فضای عمومی شلوغ است؛ یک فرشته چاق آبی با بال‌های طلایی و پوششی نافرشته‌وار و مدرن که بر فراز مسافران ایستاده. ظاهری متناقض و خلاف تصور رایجی که از فرشته‌ها داریم و در آثار هنری دیده‌ایم دارد که نگاه و ذهن هر عابری را جلب و جذب می‌کند و فضای کسل‌کننده ترمینال را طراوتی می‌دهد. شاید فرشته‌ای است که از ظاهرِ مقدس‌اش عدول کرده و زمینی‌تر شده و ترجیح داده به جای معابد و کلیساها و نمازخانه‌ها در فضای کاملاً ناسوتی ترمینال وارد شود و نگهبان مردم باشد.

مسعود زمانی مقدم


فیلم انگل» فیلمی است جذاب و سرگرم‌کننده و خلاق، اما فاقد عمق و محتوای کافی. توجه‌‌ فیلم به نابرابری طبقاتی و مسائل اجتماعی تنها دستمایه‌ای است برای فراهم کردن بستری برای پیش‌برد داستانی که عامه‌پسند است. نگاه انتقادی نه‌تنها به نابرابری طبقاتی در فیلم دیده نمی‌شود بلکه کلیت اثر به‌نوعی توجیه‌کننده این نابرابری هم هست؛ فرودستان تحقیر می‌شوند و اشاره‌‌ای به شرایط و فرآیند‌های ایجادکننده این شکاف و نابرابری طبقاتی نمی‌شود. با این وصف، انتخابش به عنوان بهترین فیلم سال اسکار عجیب بود! از رقبای این فیلم تاکنون من فقط فیلم جوکر را دیده‌ام که به نظرم بسیار شایسته‌تر از فیلم انگل بود برای دریافت اسکار. در بهترین حالت همان جایزه بهترین فیلم خارجی اسکار برای فیلم انگل کفایت می‌کرد.

مسعود زمانی مقدم


جامعه ما را ویروس کرونا به هم نریخته، بلکه ما از پیش به‌هم‌ریخته بودیم که اینچنین در برابر ورود این ویروس دچار هیستری جمعی شده‌ایم. اینکه اکثراً دچار ترسی همه‌گیر از کرونا هستیم و به فردگرایی خودخواهانه‌ای تمایل یافته‌ایم تا در این دوران وانفسا بتوانیم زنده بمانیم حاصل طبیعی وضعیتی است که در آن اعتماد اجتماعی بر باد رفته و عموم مردم نظام دولتی و مدیریتی را ناکارامد دانسته و از آن قطع امید کرده‌اند؛ در چنین وضعیتی هر که در پی این است تا در برابر بادِ کرونا کلاه خود را بچسبد. هیستری جمعی حاصل از کرونا در ایران، نتیجه سال‌ها فشار اقتصادی، ناکارامدی ی و تضعیف جامعه مدنی است. ما مردم ذاتاً بد نبوده‌ایم، بلکه به بدی برانگیخته شده‌ایم. ما رنجوریم و مظلوم که از هر سو بر سرمان نکبت می‌بارد. اما فراموش نکنیم که ما موجوداتی اجتماعی هستیم و زنده ماندن ما در گرو زنده ماندن جامعه و تقویت وجدان جمعی است. چاره‌ای نیست جز همبستگی اجتماعی برای مقابله با بحران کرونا؛ باید از من» به ما» برسیم. باید بدانیم که هیستری جمعی به شدت وابسته با بازار شایعات است و در عین حال، تقویت‌کننده شایعات.
اما برای گذر از این بحران چه باید کرد؟ به نظرم چند نکته را بهتر است در نظر بگیریم: به فکر همه باشیم؛ توصیه‌های بهداشتی را از منابع موثق دریافت کنیم؛ به شایعات توجه نکنیم و به آن‌ها دامن نزنیم؛ در این آب گل‌آلود به‌جای مچ‌گیری ی به تقویت روحیه خود و اطرافیانمان کمک کنیم؛ و مهمتر از همه اینکه نترسیم» که ترس برادر مرگ است.

مسعود زمانی مقدم


در بنای پانتئون پاریس مشاهیر و بزرگان بسیاری در خاک خفته‌اند؛ روسو، ولتر، امیل زولا، آندره مارلو، ماری کوری و الکساندر دوما از این جمله‌اند. امّا غیر از این‌ها، در پانتئون ویکتور هوگو دفن شده. نویسنده رومانتیک فرانسوی که اولین رمانی که خواندم بینوایان» او بود، دقیقاً بیست‌سال پیش و در آستانه سیزده‌سالگی. خوب به یاد دارم که معانی بسیاری از لغات این کتاب حجیم و دو جلدی با ترجمه قدیمی حسینقلی مستعان را در آن زمان نمی‌دانستم (در سال ۱۳۱۰ ترجمه شده بود) اما خوش‌اقبال بودم که پدرم اهل مطالعه بود و نادانسته‌ها را از او می‌پرسیدم. از بینوایان بسیار آموختم، به‌خصوص همدردی» و رنج انسانی» و بزرگواری» را. وقتی پسرم، هیرمان، به سنی برسد که بتواند رمان بخواند، حتماً به او بینوایان هوگو را پیشنهاد می‌کنم تا بخواند و بیاموزد اگر نمی‌توانیم درد و رنج انسانی را کم کنیم، دست‌کم بر آن نیفزاییم.

مسعود زمانی مقدم
ویکتور هوگو


رفتار سرخوشانه این بازیگرِ نابازیگر با آن پاکبانِ بینوا مبتذل‌تر و‌حقیرانه‌تر از آن است که گناه شمرده شود و این عمق بیچارگی وضعیت اکنون ما را نشان می‌دهد؛ رشد و گستردگی ابتذال فرهنگی. در این وضعیت امر خطا از آن‌رو که هم خودش و هم عامل آن مبتذل‌اند، گناه شمرده نمی‌شود و در نتیجه خطایی تلقی می‌شود که پاسخ و واکنش به آن از طریق حواشیِ مبتذل‌تر از خود این خطا صورت می‌گیرد. یعنی در وضعیتی مبتذل خطایی مبتذل از فردی مبتذل به تقویت ابتذال می‌انجامد و در این میان آن پاکبان به واسطه این چرخه ابتذال مجدداً تحقیر می‌گردد. البته باید توجه داشت که وجود امثال این سلبریتی محصول وضعیتی‌اند که میدان را برای خودنمایی آن‌ها فراهم کرده. خود آن‌ها از نظر فرهنگی و هنری حقیرتر از آن هستند که نقد شوند، بلکه باید وضعیتی را نقد کرد که در آن هنرمندان اصیل را منزوی و خانه‌نشین کرده و عرصه را برای این کم‌مایگان فرهنگی باز نموده. باید وضعیتی را به پرسش کشاند که در آن اختلاف طبقاتی و بی‌عدالتی آنچنان در بستر جامعه ریشه دوانده که یک سلبریتی بی‌سواد و بی‌هنر ناخودآگاه یک پاکبان را آنچنان فرودست می‌بیند که او را دستمایه تمسخر قرار دهد. باید صداوسیما و سینمایی را نقد کرد که امثال این سلبریتی‌ها را بارها در برنامه‌ها و سریال‌های و فیلم‌های مختلف دعوت می‌کنند و به آن‌ها مشروعیت اجتماعی می‌دهند، در حالیکه هنرمندان اصیل را یا بایکوت می‌کنند و یا منزوی و سرخورده. باید وضعیتی را نقد کرد که در آن سطح فرهنگی جامعه به جای اینکه تعالی و رشد یابد، مبتذل و بی‌مایه و‌ تهی می‌شود. باری، سحر قریشی تنها یک نمونه از این ابتذال فرهنگی است که متأسفانه رو به فزونی‌ست؛ مسأله شخص او‌ نیست، بلکه مسأله بنیادین، ابتذال فرهنگی در کنار تگذاری‌های نامناسب و‌ معیوب فرهنگی است.

مسعود زمانی مقدم


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها